ساحل آرامش

یادمان باشد؛همان چیز هایی را که دست کم میگیریم،کس دیگر برای بدست آوردنش دعا میکند.

یادمان باشد؛همان چیز هایی را که دست کم میگیریم،کس دیگر برای بدست آوردنش دعا میکند.

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «داستان پندآموز» ثبت شده است


دروغ


دروغ ریشه جامعه را خشک میکند!!!

یکی تعریف می کرد:

کنار سی و سه پل اصفهان نشسته بودم . نگاهم به دختر بچه سه یا چهار ساله خارجی افتاد که از پدر و مادرش اندکی فاصله گرفته بود و داشت مرا نگاه میکرد !

بقدری چهره زیبا و بانمکی داشت که بی اختیار با دستم اشاره کردم به طرفم بیاید, اما در حالتی از شک و ترس از جایش تکان نخورد !

دو سه بار دیگر هم تکرار کردم اما نیامد!!!

به عادت همیشگی ، دستم را که خالی بود مشت کردم و به سمتش گرفتم تا احساس کند چیزی برایش دارم !بلافاصله به سویم حـرکت کرد!!

در همین لحظه پدرش که گویا دورادور مواظبش بود بسرعت به سمت من آمد و یک شکلات را مخفیانه در مشتم قرار داد !

بچه آمد و شکلات را گرفت!!!

به پدرش که ایتالیایی بود گفتم من قصد اذیت او را نداشتم!

او گفت میدانم و مطمئنم که میخواستی با او بازی کنی,اما وقتی مشتت را باز میکردی او متوجه میشد که اعتمادش به تو بیهوده بوده است!!!

کار تو باعث می گردید که بچه ، دروغ را تجربه کند و دیگر تا آخر عمرش به کسی اعتماد نکند...!!!

 

نمازکه میخوانم فرشته های بالای سرم عزامیگیرندکه چه کنند؛ایاک نعبد را جزء عباداتم بنویسند یاجزء دروغهایم!

 

این عبارت روی سنگ قبر یک کشیش نوشته شده است:

جوان و آزاد بودم،تصوراتم هیچ محدودیتی نداشتند و در خیال خودم می خواستم دنیا را تغییر بدهم.پیرتر و عاقلتر که شدم،فهمیدم که دنیا تغییر نمی کند.بنابراین توقعم را کم و به عوض کردن کشورم قناعت کردم.ولی کشورم هم نمی خواست عوض شود.به میانسالی که رسیدم آخرین تواناییهایم را به کار گرفتم که فقط خانواده ام را عوض کنم،ولی پناه بر خدا آنها هم نمی خواستند عوض شوند و اینک در بستر مرگ آرمیده ام و ناگهان دریافتم که اگر فقط خود را عوض می کردم،خانواده ام هم عوض می شد و با

پشت گرمی آنها می توانستم کشورم را هم عوض کنم و چه کسی میداند،شاید میتوانستم دنیا را هم عوض کنم.....


هولمن هانت هنرمند بزرگ،تصویری از حضرت عیسی را نقاشی کرده که در آن مسیح در باغی است و در یک دست فانوسی دارد و با دست دیگر به دری می کوبد.

یکی از دوستان هانت به او گفت:

هولمن،تو دچار اشتباهی شده ای.این در دستگیره ای ندارد.

هانت پاسخ داد:

این اشتباه نیست،زیرا این قلب بشر است که فقط می تواند از درون باز شود.